خوابگردها

کتب مشترک خوابگردها - مجله الکترونیک خوابگردها

خوابگردها

کتب مشترک خوابگردها - مجله الکترونیک خوابگردها

رویای بعید


هرزه بادی برگ را وقتی که از یک شاخه چید
زاغ بر دیوار فریادی زخوشحالی کشید
خانه‌ای را سیل با خود برد از بنیاد،  شب
روز، بر لب خنده زد همسایه تا این را شنید
جزر دریا با قشنگی‌‌های ماه ِ آسمان
فتنه‌ای شد، ساحل ِغمگین به تنهایی رسید
سنگ با دیوانه همدست است،‌ شاید دیده‌ای
بی سبب چرخیده سنگی، شیشه دستی را برید
با خودم گفتم که وقتی حال دنیا ناخوشست
من چرا باور کنم تعبیر ِ رویایی بعید؟


مژگان مهر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.