خوابگردها

کتب مشترک خوابگردها - مجله الکترونیک خوابگردها

خوابگردها

کتب مشترک خوابگردها - مجله الکترونیک خوابگردها

من...


من همانم... ترک از آینه بر میدارم
طرح دردی زده بر چهره‌ی بی آزارم
نیست در خاطره‌ی باغ به جز ویرانی
برگ خشکیده‌ی زردی زده بر دیوارم
هیچ با ماه نگفتم که دلم طوفانیست
شاید از پنجره فهمیده که من میبارم
خواب خوش نوش دلت باد... چه فرقی دارد
تا سحرگاه ز رویایت  اگر بیدارم
برکه‌ی خشک به ماهی ندهد دل اما
میدهم دل به سرابی که بماند یارم
سایه‌ی مرگ به چشمان زنی می‌خندد
حکم دل بود... قماری که کشد بر دارم
گونه با چشم ترم میل صفایی دارد
شاید از آینه افتاده گره در کارم


مژگان مهر

کار عشق


چیزی درون آینه دیدم،  مرا شکست
تصویر بغض بود،  ترک خورد تا شکست
مردی برای کم شدنش مثل سایه شد
یک زن  کنار پنجره‌‌ها بی صدا شکست
شاید پرنده با تب پرواز در قفس
صد بار شعله ور شد ودر انتها ...شکست
بیچاره رود وعده‌ی دریا به سینه داشت
سد در مسیر بود شبی راه را شکست
با طعنه ماه گفت که تقصیر سنگ بود
تکثیر عکس من که در این ماجرا شکست
در گوش باد زمزمه‌ای کرد برگ و گفت
پاییز فتنه کرد و دل نسل ما شکست
القصه کار عشق دلی را شکستن است
شاعر کنار آینه در انزوا شکست


مژگان مهر